زینب ای خورشید و ماه و آفتاب /زینب ای دختر برای بوتراب/ای که تو رحمت زایزدمی دهی/بوی اخلاق محمدمی دهی /می کندهستی به بودت افتخار / آیت عظمی تویی درروزگار/برعلی وفاطمه نور دو عین/ عاشق شوریده ای بهرحسین/گلشن باغ رسالت گشته ای /همره علم امامت گشته ای/ عشق تو در کربلا معنا شود/ خیمه اسلام ما برپاشود/زینب ای گرمی بازار ولا/بهر عالم می کنی هر دم عطا/ای صفا بخش دل عباس ها / مرهم درد حسین و کربلا/نام توشوردرون سینه هاست /بهر دشمن هم گرفتن کینه هاست/بوی تو بوی گلاب ویاس بود/همدمت درکربلاعباس بود/حافظ دین وامامت بوده ای/شاهدفیض شهادت بوده ای/شهرتت خورشیدعالمتاب شد/ از غم توقنددلهاآب شد/وارث گفتارحیدر گشته ای / تو مفسر بهر کوثر گشته ای/زینب ای آئینه عصمت نگار/دست گیر صالحی در روزگار
یادمهدی مایه آرامش جان می شود /درشب جمعه امیدی بهر انسان می شود/مونس دلهای عاشق یوسف زهرا بود/ نام حضرت تاقیامت شورایمان می شود/ای صبا از سوی حضرت ده نسیم معرفت/ تابه آخر گوهرجان نذر جانان می شود/باولایت رهسپاریم سوی آن دلدادگی/ راززیبای محبت لطف یزدان می شود/می شود آدینه ما سرفرازی وغرور/عاقبت در روز جمعه جمع یاران می شود/آرزو و عشق صالح دیدن روی ولی است/چشم او از شوق مهدی باز باران می شود
ای شهید سرجدا یا لیتنا کنا معک/ کشته راه خدا یا لیتنا کنا معک/ ای به موج خون زده در پیش چشم فاطمه/زیر خنجر دست وپا یا لیتنا کنا معک/آب مهر فاطمه فرزند او را تشنه لب/ سربریدند از جفا یا لیتنا کنا معک/زیر خنجر از لب خشک تو می جوشید خون/ کردی امت را دعا یا لیتنا کنا معک/بر فراز نیزه ها تفسیر قرآن تو بود / رفته ای شام بلا یا لیتنا کنا معک /می شود دائم مجسم بهر مهدی کربلا / کن شفاعت بهر ما یا لیتنا کنا معک